سالمندی:
درباره سالمندی چند نظریه مهم ارایه شده که بسیاری از آنها چند –بعدی هستند.برای نمونه ،بیرن و همکارانش به سالمندی از زاویه بیولوژیک ،فیزیولوژیک،و سوسیولوژیک نگاه می کنند و اذعان می دارند که ان فرایند چند بعدی ممکن است نایکنواخت باشد.پیرشدن یک قسمت طبیعی از رشد است.همزمان بابالا تر رفتن سن ۀانسان ها با تکالیف خاصی مواجه می شوند .برای مثال،اریکسون معتقد است که اواسط و اواخر بزرگسالی زمانی است که فرد باید احساس مولد بودن و کامل شدن یا تمامیت ایگو را به دست آورد یا در غیر اینصورت،راکد و نومید شود.یونگ براین باور است که معنویت قلمرویی است که فقط افراد بالای 40 سال شرایط لازم برای کندوکاودرآن را دارند.
نوگارتن سالمندی را به دو مرحله تقسیم می کند: سالمندان جوان که 55 تا 75 سال سن دارند،هنوز از لحاظ فیزیکی،ذهنی،یا اجتماعی فعالند،وفرقی نمی کند که بازنشسته شده اند یا نه.افراد بالای 75 سال هستند که فعالیت فیزیکی آنها بسیار محدود تر از سالمندان جوان است.تاثیر افت فیزیکی همراه با سن معمولا درافراد سالمند سالمند بارز تر است،هرچند روند پیر شدن از فردی به فرد دیگر تفاوت دارد.